ابتدای این پست باید بنویسم:
این پست برای نخواندن است چون احتمالا طاقتاش را ندارید.
به بهانهی برملا شدن ماجرای واقعی قتل #مبینا_سوری (رومشکان لرستان) این پست رو میذارم.
شاید بخواید بدونید که جرقهی ساخت فیلم #خانه_پدری کجا خورده شد.
خانه پدری را در سالهای ۵۲، ۵۳، ۵۴ در اهواز، دیده بودم: دختری را کشته بودند و به کارون انداخته بودند در جایی که خونابههای کشتارگاه اهواز ریخته میشود و محل تجمع کوسههاست. دختر در زندان بود و روزی که قرار بود از زندان آزاد شود، گریه و در برابر آزادشدن مقاومت میکرد و میگفت پدر، برادران و عموهایم میخواهند مرا بکشند. پدر، برادران، عموها، پسرعموها … جلوی زندان در انتظار او بودند… رئیس زندان با آنها گفتگو میکند و آنها میگویند که نمیخواهیم او را بکشیم. پدر با خنده و خوشحالی گفت آمدهایم دخترمان را ببریم. مادرش دلتنگ اوست. دختر آزاد شد. پس از مدتی درون ماشین او را درون گونی حبس کردند و به کارون انداختند. این [قتل] سر و صدای زیادی کرد. آن روزها آن فیلم را در ذهنم ساختم. آن سالها از زندان تا کارون را رفتم و سناریویی را در ذهنم شکل دادم. فیلمنامهای که بارها به دلایل مختلف تغییر کرد با بهانههایی چون توهین به نهاد مقدس خانواده. سناریو به تدریج عوض شد و تبدیل شد به خانه پدری. من منتظر موضوعی که در اهواز رخ داده بود نبودم که به خودم بیایم و به آن فکر کنم و درگیرش شوم. قبل از آن فکر، رفتارهای ناموسی را میدیدم که اذیتم میکرد، تعصبات را …»
کیانوش عیاری/نویسنده و کارگردان
پینوشت:
قتلهای ناموسیای که بعضا رسانهای میشن تنها نوک کوه یخان.
۱۲ دی سال ۱۴۰۰، مدیرعامل سمن (انجمن غیردولتی) زنان ریحانه، با اشاره به افزایش محسوس جرایم ناموسی در خوزستان بهویژه در مناطق عربنشین در سالهای گذشته گفته بود:«عادتهایی که در جامعه عرب رو به تغییر بود، به دلیل شرایط اقتصادی و اقلیمی و فقر افزایش داشته.
در عرض دو سال، ۶۰ زن در خوزستان به دلایل ناموسی به قتل رسیدهان که در میان کشتهشدگان، دختران ۱۰ و ۱۵ ساله هم وجود داشت و در ارتباط با این ۶۰ مورد قتل حتی یک نفر هم مجازات نشد و خانوادهها از قاتلان شکایتی نکردن و اگر هم شکایتی کرده بودن، بنابر دستور و مصلحت ریشسفید طایفه از خیر مجازات مجرم گذشته بودهان.
این دقیقا همون نقطهایه که قوانین طایفهای و حرف شیخ و ریشسفید مقام بالادستتری نسبت به قوانین حکومتی داره.