نامش شیوا دلیری بود. ۳۱ ساله و اهل رشت. ساکن و شاغل در محلهی یخچالسازی رشت. شیوا و مادرش بوتیکی داشتند که هر دو با هم در آن کار میکردند. شیوا را خواستگارش کاردآجین کرد چون به جواب خواستگاری او جواب رد داده بود.
پردیس ربیعی از فعالیت حوزه زنان در این باره میگوید:«شیوا مجرد و ۳۱ ساله بود. اخلاق خوبی داشت و خواستگارشون زیادی برای ازدواج با اون پیشقدم شده بودند اما به خاطر مادرش که پس از فوت پدرش تنها شده بود به همه خواستگارانش جواب رد میداد. در همسایگی آنها مردی زندگی میکرد که پدر و مادرش را از دست داده بود. طلاق هم گرفته بود و سابقه مصرف مواد مخدر هم داشت. بارها از شیوا درخواست کرده بود تا با او ازدواج کند. حتی کار به ضرب و شتم هم رسیده بود. یک روز به بوتیک رفته بود و شیوا را زیر مشت و لگد گرفته بود. همان جا هم تهدیدش کرده بود که او را به قتل میرساند. شیوا هم به پلیس مراجعه و از او شکایت کرده بود. ان مرد هم باید مبلغ ۱۵ میلیون تومان را پرداخت میکرد به عنوان دیه. اما نه تنها هیچ مبلغی پرداخت نکرده بود بلکه با تهدید و اصرار شیوا را رضایی کرده بود رضایت بدهد. شیوا هم از ترس جانش رضایت داده بود. پسر بیرون آمد و به همهی اهل محل گفته بود به گوش شیوا برسانید که روزی او را خواهم کشت. چند روز بعد در حالیکه شیوا در بوتیک تنها بود، او با چاقویی به داخل بوتیک رفت. ابتدا او را کتک زده بود و سپس چاقو را در پهلویش فرو برده بود و چاقو را بیرون کشیده بود. همین باعث شده بود که خونریزی شیوا تشدید شده و او را به کام مرگ بکشاند. شیوا پس از اینکه چاقو خورده بود به خانهی یکی از همسایهها که در مجاورت بوتیک قرار داشت رفته بود. در خانه باز بود و او خودش را کشانکشان به داخل خانه برده بود و از ترس اینکه مبادا دوباره ان مرد تعقیبش کرده باشد در را بست و پشت در نشسته بود. التماس میکرد که کسی در را باز نکند. همسایهها و مادر شیوا پشت در خانه جمع شده بودند و هر چقدر در را میکوبیدند شیوا در را باز نمیکرد. تا بالاخره آمبولانس رسید. شیوا تا آن لحظه کاملا علائم حیاتی خود را از دست داده بود و کاری از دست هیچکس برنیامد.
شیوا ۱۰ مهر به قتل رسید. این سومین قتلی بوده که به بهانهی جواب رد به خواستگاری رسانهای شده و در سال ۱۴۰۳ رخ داده.