شب ۲۵ شهریور بود که حوالی پارک فیلپا در اندیمشک صدای گلوله شنیده شد. شنیدهها از افراد حاضر در صحنه حاکی از آن بود که دختری جوان توسط مردی با شلیک گلوله به سرش به قتل رسیده. او روناک (جیران) توسلیپور بود. دختری ۲۲ ساله، اهل اندیمشک و نقال شاهنامه.
اکنون شهریور سال یک هزار و چهارصد سه است؛ دو سال پس از قتل مهسا امینی توسط نیروهای گشت ارشاد و شروع یکی از مترقیتریت جنبشها در خاورمیانه؛
جنبش زن، زندگی، آزادی. اما در خلال این جنبش باز هم زنکشی و قتلهای ناموسی پایان نیافته.
طبق آمار در سه ماه نخست سالهای ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۳ حداقل ۸۵ مورد زنکشی در ایران به ثبت رسیده است. هر چند این آمار نزدیک به واقعیت نیست و قطعا تعداد زنانی که قربانی خشونتهای خانگی و برخاستهای اجتماعی ناموسپرستی شدهاند اما همین تعداد هم نشاندهندهی آن است که خشونت علیه زنان در ایران زنگ خطر را به صدا در آوردهاست. طی ۶ ماههی اول سال، رزیتا ارغیده، مبینا زینیوند، سمیرا کاشیان، نرمین پورهمن و مرضیه غلامی توسط همسران سابق و فعلی و یا توسط دیگر مردان خانواده به قتل رسیدهاند. ۲۵ شهریورماه بود که در حوالی پارک پیلپا در اندیمشک دختری به نام روناک توسط پسری به نام علی شجاعی که ادعا میکرد عاشق اوست و قصدش خواستگاریست با اسلحه به قتل رسید. روناک پیش از این نیز ازدواج کرده بود. با پسرعمویش. ازدواج روناک و پسرعمویش بیش از آنکه از روس عشق و عاشقی باشد یک ازدواج مصلحتی بود. همان مثل قدیمی که عقد دخترعمو و پسرعمو را در آسمانها بستهاند. با اینهمه از زندگیاش راضی بود. تا اینکه همسرش در یک درگیری با اسلحه کشته شد.
«پردیس ربیعی»، فعال حقوق زنان به «ایرانوایر» میگوید: «خانوادهی روناک یک خانوادهی فرهنگی و اهل فرهنگ و هنر بودند. پدر روناک نویسنده و نقال شاهنامه است و نوشتههایش را خود روناک ویراستاری و تنظیم میکرد. خود روناک هم نقالی میکرد. روناک نیز کتابی را با کمک پدرش نوشته بود. پدرش میگوید:«روناک پهلوان بود. هر آنکس که شاهنامهخوانی کند/ اگر زن بود پهلوانی کند.
این شعر مرا یاد روناک میاندازد. هر بار که نقالیاش تمام میشد این شعر را میخواند و به بازویش اشاره میکرد.»
چندی پس از آشنایی روناک و علی، روناک و پدرش با کمی تحقیق متوجه میشوند علی از هر لحاظ کوچکترین سنخیتی با روناک ندارد.
طبق گفتههای خانم ربیعی، فعال حقوق زنان به ایرانوایر، علی شجاعی، خواستگار و قاتل روناک، پس از اینکه از روناک و خوانوادهاش جواب رد میشنود با اسلحه به خانهی آنها حمله و به در و دیوار خانه شلیک میکند. پدر روناک در مصاحبه با پردیس ربیعی گفت:«چرا باید درمملکت ما زن کشی و آزار زنان رواج پیدا کند و فرهنگ بشود؟!
چرا در ایران یک خانم، یک دختر بیپناه و مظلوم نمیتواند به حقوق خودش در دعاوی برسد؟!
چرا کسانی که زنها را آزار میدهند؟! قوه قضاییه برخورد جدی نمیکند.
دختر من قبل از کشته شدنش چند بار به دادگاه رفته و گفته بود تامین جانی ندارد. حتی فایل صوتیای را هم که در آن قاتل روناک را تهدید به قتل کرده بود هم ضمیمه پرونده کرد. شهود هم برده بود برای پرونده ولی قاضی شعبه ۴ حتی قراری برای متهم صادر نکرد.
قاضی به دخترم گفته بود رضایت بده اینها مدرک نیستند. آخرش مدت کوتاهی قبل از ارتکاب به قتل بازداشت و زندانی شد اما با وثیقهی ۳۰۰ میلیونی آزاد شد.»
طبق فیلمی که پردیس ربیعی در اختیار ایران وایر قرار داده، روناک در حوالی پارکی بر زمین افتاده و خون از سرش جاریست. روناک دلیری میخواند و برای امرار معاش ارایشگری میکرد. قاتل به کافهداری که حوالی محل کار روناک کافه داشت سپرده بود که او را از حضور روناک مطلع کند. او هم روز قتل علی را در جریان میگذارد. علی به سمت روناک میکرد و روناک ابتدا سعی میکند از دست علی فرار کند که علی با صندلی اسلحه به شکمش میکوبد. مردم به سمتشان میآینپ و سعی میکنند آنها را از یکدیگر جدا کنند که علی به سر روناک شلیک میکند.