خودکشی شلیر، یک خودکشی معمولی نبود؛ خودکشی ناموسی یا honor suicide به حساب میاد. شلیر رسولی، تحت شرایطی خاص اقدام به خودکشی کرده که در زمرهی زنکشی قرار میگیره؛
شرایطی که نهایتا منجر میشد به اینکه یک زن قربانی تجاوز باشه و از سمت جامعه طرد بشه.
چون یقیناً جامعه نمیپذیره که شلیر برای کمک به همسر بیمار اون مرد همراه با دخترش به منزلشون رفته باشه و تنها این واقعیت رو میپذیرفت که “شلیر خودش باید مراقب میبود”
احتمالا اگر شلیر زنده بود و روایت تجاوزش رو منتشر میکرد هم با همین جملاتی که تمام قربانیان آزار و تعرض جنسی شنیدیم رو به رو میشد:
۱.باید مراقب خودت میبودی
۲.داستان و روایتات عیر فابل و باور و دروغینه
و در آخر یک تنه باید با فرهنگ قربانینکوهی که توی جامعهی ایران جا افتاده تنها میموند. جامعه، قربانی تجاوز رو مُرده میخواد نه زنده؛ به زنی که از روی ناچاری خودکشی کرده و لحظات آخر فریاد میزده”(این مَرد) داره به من نزدیک میشه و به من دست میزنه، کمک!” میگه شریف و شهید و لابد در مقابل به قربانی ده ساله تا صد سالهی تجاوز و آتنا اصلانیها باید گفت بیشرف و وقیح. چرا کشته شدن کولبر و مرزبان و شوتی و کارگر باید کار بشه و زنکشی و قتل و خشونت و خودکشیِ ناموسی لاپوشونی؟ مگر نه اینکه خودتون هم باور دارید که باعث و بانی فقر اقتصادی و فقر فرهنگی در یک جامعه، سیستم اداره کنندهست؟
یا شاید خودتون هم به این اصل باور ندارید. این پنجرهی شکسته، آخرین رَد از شلیره که توی ذهن همگی باقی میمونه و اتفاقا اشارهی خوبی هم به جامعهی ایران داره؛
جامعهی فشل و منکسر و بلاتکلیف!